یه دفعه یه نوری تابید تو حرم...
یه کبوتر ، شب آخر ، از چشاش بارون می باره
آقاجون خدانگهدار ، برمی گردم باز دوباره ؟؟؟؟
یاد مشهد ، یاد گنبد ، سحرای باصفامون
پابرهنه تو گوهر شاد ، ناله ی رضا رضامون
یه دفعه یه نوری تابید ، تو حرم شبیه خورشید
یه فرشته خبر آورد که آقا همه رو بخشید
آقاجونم ! نمی تونم بی شما دووم بیارم
چی میشه یه بار دیگه ، سر روی ضریت بذارم ؟؟ تا ببارم
شب اخره ، وقت رفتنه
من دارم میرم ، بی تو می میرم
بر می گردم مثل آینه ، با یه قلب شسته رُفته
با یه دنیا حرف تازه ، این همه حرف نگفته
یاد اون روزا که بودم کفتر گنبد طلایی
یاد اون شبا که داشتیم تو حرم حال و هوایی
پابرهنه می کشیدم خودمو جلوی آقام
خاک زوّارشو کردم تو حرم سرمه ی چشمام
+ نوشته شده در شنبه نهم آبان ۱۳۹۴ ساعت 0:9 توسط mea
|